* مهندس کیانوش اسماعیلی راد
این روزها با سرد شدن تدریجی هوا، بار دیگر معضل کهنه و همیشگی آلودگی هوا در کلانشهرهای کشور به یکی از اصلیترین دغدغههای روزمره مردم تبدیل شده است. آنچه این پدیده را در سالهای اخیر برجستهتر و تلختر کرده، تداوم و تشدید روزهای ناسالم برای گروههای حساس و حتی تمامی افراد جامعه است، تا جایی که گاهی زندگی عادی با تعطیلی اجباری مدارس، دانشگاهها و برخی ادارات به حالت نیمه تعطیل درمیآید.
در این میان، وقتی صحبت از علل این آلودگی سهمگین به میان میآید، نام «مازوت» بیش از هر چیز دیگری به گوش میرسد و کارشناسان و مسئولان، سوزاندن این ماده را به عنوان یکی از عوامل اصلی این بحران خاکستری عنوان میکنند. اما این مازوت سوزی که این همه از آن سخن به میان میآید دقیقاً چیست، چگونه این چنین کمر به آلودگی هوای شهرهای بزرگ میبندد و استنشاق هوای آلوده حاصل از آن چه تبعات مرگباری برای سلامت انسانها، به ویژه کودکان که آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند، در پی دارد؟ برای درک عمق این فاجعه زیستمحیطی، باید به سراغ ماهیت این سوخت، فرآیند احتراق آن و تأثیرات بیولوژیکی ذرات و گازهای متصاعد شده از آن رفت. مازوت، که با نامهای نفت کوره یا نفت سیاه نیز شناخته میشود، در پاییندست برج تقطیر پالایشگاهها به دست میآید. پس از آن که نفت خام حرارت داده شد و فرآوردههای سبکتر و ارزشمندتری مانند بنزین و گازوئیل از آن جدا شد، باقیماندهای غلیظ، چسبنده و تیرهرنگ به جای میماند که همان مازوت است. این ماده دارای ویژگیهایی است که آن را به یک سوخت بسیار مشکلساز تبدیل میکند: چگالی بالا، غلظت فراوان و محتوای بسیار بالای ناخالصی. مازوت مملو از ترکیبات سنگین کربنی، گوگرد، فلزات سنگین مانند وانادیم، نیکل و سرب و ترکیبات آروماتیک چندحلقهای است. در شرایط عادی و به دلیل همین آلایندگی شدید، استفاده از مازوت در بسیاری از کشورهای توسعهیافته در مراکز شهری و صنایعی که نزدیک سکونتگاههای انسانی هستند، به شدت محدود یا کاملاً ممنوع شده است و تنها در برخی کاربردهای بسیار خاص مانند سوخت کشتیهای اقیانوسپیما یا نیروگاههای مجهز به سیستمهای پیشرفته تصفیه گازهای خروجی مورد استفاده قرار میگیرد. اما در برخی کشورها از جمله ایران، به دلایلی از جمله کمبود گاز طبیعی در فصل سرما، مشکلات تأمین سوخت جایگزین یا مسائل اقتصادی، برخی از صنایع بزرگ، نیروگاهها و پالایشگاهها مجبور به استفاده از مازوت به عنوان سوخت اصلی میشوند. اینجاست که پدیده «مازوت سوزی» به یک بحران جدی تبدیل میشود. مشکل اصلی از آنجا ناشی میشود که سوزاندن این سوخت سنگین و کثیف، به دلیل ساختار پیچیده مولکولی و ناخالصیهای فراوانش، یک احتراق ناقص و ناکارآمد را به دنبال دارد. ذرات معلق که از اصلیترین محصولات مازوت سوزی هستند، به دلیل اندازه بسیار کوچک شان توانایی نفوذ عمیقی به دستگاه تنفسی دارند. این ذرات نه تنها به خودی خود سمی هستند، بلکه همانند یک ناوگان حملونقل میکروسکوپی عمل میکنند و سایر آلایندههای خطرناک مانند فلزات سنگین و ترکیبات آروماتیک را بر روی سطح خود جذب کرده و به اعماق ریهها و حتی جریان خون میبرند. تنفس این هوای آلوده، تبعات فوری و بلندمدت ویرانگری برای سلامت تمامی شهروندان دارد، اما کودکان به دلایل متعددی در معرض شدیدترین و غیرقابل جبرانترین آسیبها قرار میگیرند. نخست این که کودکان بر اساس وزن بدن خود، هوای بیشتری نسبت به بزرگسالان تنفس میکنند. در نتیجه، میزان آلایندهای که به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان وارد سیستم تنفسی و بدنشان میشود، به مراتب بیشتر است. دوم این که دستگاه تنفسی و سیستم ایمنی کودکان هنوز در حال رشد و تکامل است و بافتهای ریه آنان بسیار حساس و آسیبپذیرتر است. ذرات ریز و گازهای اسیدی میتوانند به این بافتهای در حال رشد حمله کرده و باعث ایجاد التهاب، کاهش ظرفیت ریه و اختلال در تکامل طبیعی دستگاه تنفسی شوند. این آسیبها میتوانند تا پایان عمر با فرد همراه باشند و او را مستعد بیماریهای مزمن ریوی در بزرگسالی کنند. سوم این که کودکان به دلیل کوتاهتر بودن قدشان، نزدیکتر به سطح زمین و در نتیجه نزدیکتر به منابع انتشار آلایندهها هستند و غلظت آلایندهها در این سطح معمولاً بالاتر است. از جمله مهمترین اثرات تنفس هوای ناشی از مازوت سوزی بر کودکان، میتوان به افزایش چشمگیر بیماریهای حاد تنفسی اشاره کرد. این کودکان بیشتر در معرض ابتلا به برونشیت، خس خس سینه، سرفههای مزمن، عفونتهای ویروسی و باکتریایی ریه و تشدید بیماری آسم هستند. برای کودکانی که از قبل به آسم مبتلا هستند، آلودگی هوا میتواند محرک حملات شدید و مکرر آسمی باشد که گاه تا حد بستری شدن در بیمارستان پیش میرود. اما آسیبها تنها به سیستم تنفسی ختم نمیشود. مطالعات متعددی نشان دادهاند که ذرات ریز و فلزات سنگین موجود در دود مازوت میتوانند از سد خونی-مغزی عبور کرده و وارد سیستم عصبی مرکزی شوند. این امر میتواند تأثیرات مخربی بر رشد عصبی کودکان بگذارد. قرار گرفتن در معرض این آلایندهها با اختلالات رفتاری، کاهش ضریب هوشی، مشکلات یادگیری و اختلال در تمرکز و حافظه کوتاهمدت در کودکان مرتبط دانسته شده است. این موضوع به ویژه در سالهای اولیه زندگی که مغز کودک با سرعت زیادی در حال رشد و اتصال نورونی است، بسیار حائز اهمیت و نگرانکننده است. علاوه بر اینها، سیستم ایمنی کودکان نیز تحت تأثیر منفی این آلودگی قرار میگیرد و آنان را در برابر انواع عفونتها آسیبپذیرتر میسازد. در درازمدت، این کودکان در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به بیماریهای مزمن در بزرگسالی، از جمله بیماریهای انسدادی ریوی، بیماریهای قلبی-عروقی و حتی برخی از انواع سرطانها قرار دارند. در مورد بزرگسالان نیز وضع به همین منوال نگرانکننده است. افراد مسن و کسانی که از قبل دارای بیماریهای زمینهای قلبی یا ریوی هستند، در صدر گروههای در معرض خطر قرار میگیرند. نکته تراژیک ماجرا اینجاست که این آلودگی یک تبعیض جغرافیایی و اجتماعی نیز به همراه دارد. معمولاً مناطق کم درآمدتر و حاشیهنشین کلانشهرها که در مجاورت صنایع آلاینده یا راههای اصلی قرار گرفتهاند، در معرض شدیدترین غلظتهای این آلایندهها قرار دارند. این امر باعث میشود که بار بیماری و رنج ناشی از آلودگی هوا به طور نامتناسبی بر دامن همین جوامع بیفتد که از امکانات درمانی و مراقبتی کمتری نیز برخوردارند. راه حل نهایی این معضل، گذار از سوختهای آلاینده مانند مازوت و حرکت به سمت سوختهای پاک، به روزرسانی صنایع با تکنولوژیهای کمآلاینده و اجرای دقیق قوانین زیستمحیطی است. تا زمانی که این امر محقق نشود، هوای کلانشهرها در فصول سرد سال، همچون ابری سمی بر فراز سلامت مردم، به ویژه کودکان که آیندهسازان این مرز و بوم هستند، سایه خواهد انداخت و هر روز بر عمق این فاجعه خاموش افزوده خواهد شد.