* دکتر کوروش روزبه منش
در دنیای پرسر و صدای کارآفرینی، کتابها همانند قایقهای کوچکی هستند که در اقیانوس بیکران ایدهها و توصیهها به حرکت درمیآیند. هر ساله هزاران عنوان جدید روانه قفسه کتابفروشیها میشوند، با جلدهای براق و وعدههایی درخشان برای تغییر سرنوشت مالی خوانندگان. بسیاری از آنها، متأسفانه، پس از مدتی تنها با لایهای از خاک روبرو میشوند و به فراموشی سپرده میشوند که هیچ مشتاقی آنها را پیدا نمیکند.
اما در این میان، تعداد انگشتشماری هستند که نه تنها خاک نمیخورند، که به نماد تبدیل میشوند. آنها به پرفروشهای جهانی بدل میگردند و گویی که کدهایی را در خود دارند که مستقیماً با ذهن و قلب خوانندگان ارتباط برقرار میکنند. این پدیده، این شکاف عظیم بین موفقیت کمرنگ و درخشش خیرهکننده، سؤال بزرگی را به وجود میآورد: راز واقعی این کتابهای کارآفرینی که جهان را تسخیر میکنند، چیست؟ آیا این فقط شانس است؟ یا فرمولی نانوشته وجود دارد که این آثار را از انبوه کتابهای مشابه جدا میکند؟
اولین و حیاتیترین عنصر، داشتن یک پیام منحصربهفرد و یک داستان اصیل است. خوانندگان امروزی بسیار باهوشتر از آن هستند که صرفاً با لیستی از «رازهای موفقیت» فریب بخورند. آنها به دنبال حقیقت، آسیبپذیری و تجربیات واقعی هستند. دومین راز بزرگ، توانایی تبدیل مفاهیم پیچیده به داستانهایی ساده و ملموس است. مغز انسان سیمکشی شده تا داستانها را به خاطر بسپارد، نه آمار و ارقام خشک را. پرفروشترین کتابهای کارآفرینی، استادانه از این اصل استفاده میکنند. آنها تئوری را در قالب حکایات، تمثیلها و روایتهای شخصی میپیچانند.
به «اثر مرکب» دارن هاردی نگاه کنید. مفهوم پایه که انتخابهای کوچک و روزمره در بلندمدت به نتایج بزرگ میانجامند به خودی خود ساده است. اما هاردی آن را با داستانهای واقعی از زندگی خود و دیگران زنده میکند. او به خواننده نشان میدهد که چگونه آن یک ساعت مطالعه اضافه در روز، یا آن تصمیم بهانهجویانه که کنار گذاشته شده، در طول پنج سال میتواند فاصله بین موفقیت چشمگیر و شکست معمولی را ایجاد کند. این کتاب یک سخنرانی انگیزشی نیست؛ یک روایت قانعکننده است که خواننده را در نقش قهرمان داستان خودش قرار میدهد. وقتی خواننده بتواند خود را در داستان کتاب ببیند، ارتباطی عمیق و احساسی شکل میگیرد که خرید کتاب و توصیه آن به دیگران را به امری اجتنابناپذیر تبدیل میکند.
عامل سومی که این آثار را متمایز میکند، تمرکز بر روی «چرایی» به جای «چگونگی» صرف است. بسیاری از کتابهای خاکخورده، بر روی تاکتیکها متمرکزند: چگونه یک صفحه فرود بسازید، چگونه یک ایمیل بازاریابی بنویسید، چگونه بودجهبندی کنید. این تاکتیکها به سرعت منسوخ میشوند. اما کتابهای ماندگار، بر اصول جاودان و تغییرناپذیر انسان و کسبوکار تأکید دارند. آنها به «چرایی» شما میپردازند.
ادامه در صفحه 8