* محسن محمد زاده
تصویر این نسل را شاید بتوان در یک چهار راه شلوغ و همیشه روشن ترسیم کرد. از یک سو، خیابانی به سوی گذشته می رود؛ پر از
نشانه ها، ارزش ها و رسم و رسوم دیرپایی که نسل های پیشین، مانند میراثی گرانبها، برایشان به جا گذاشته اند. از سوی دیگر، خیابانی مدرن و پر زرق و برق به آینده باز می شود؛ پر از امکانات، آزادی های فردی، ایده های نو و فرهنگ های رنگارنگ جهانی که از طریق پنجرههای بی پایان اینترنت به درون زندگی هر جوانی راه یافته است. این نسل، نسلی است که در این چهار راه ایستاده است. نه کاملاً به آن خیابان سنتی تعلق دارد و نه این خیابان مدرن کاملاً از آن اوست. او در میانه خاکستری و گاه گیج کننده ای زندگی می کند و پیوسته با این پرسش اساسی دست و پنجه نرم می کند: من کیستم؟
این پرسش، قلب بحران هویت نسل امروز است. بحرانی که ریشه در دوگانگی عمیقی دارد؛ کشمکش میان آن چه از سنت به ارث برده و آن چه از مدرنیته می طلبد. این یک جنگ بیرونی نیست؛ جنگی درونی است که در سکوت ذهن و دل جوانان جریان دارد. آن ها نه می خواهند کاملاً از گذشته جدا شوند — چرا که بخشی از ریشه های هویتی شان در آن جا نهفته است و نه می خواهند از قطار سریع السیر جهان امروز جا بمانند. این حفظ تعادل، کاری است به غایت دشوار و انرژی بر. ریشه های این بحران را باید در خانه جستجو کرد؛ جایی که والدین، اغلب با بهترین نیت ها، می کوشند ارزش های خود را انتقال دهند.
ارزش هایی که حول محور خانواده، احترام به بزرگان، ازدواج در سنین مشخص، انتخاب شغل های با ثبات و در کل، زندگی بر پایه ی یک نقشه ی راه از پیش تعیین شده می چرخد. برای آن ها، این ارزش ها ضامن امنیت و موفقیت فرزندان شان است. اما نسل جدید، در جهانی کاملاً متفاوت نفس می کشد. جهانی که اینترنت دروازه های آن را به روی او گشوده است. او می بیند که در آن سوی مرزها، تعریف موفقیت، خانواده و سبک زندگی به کلی متفاوت است. می بیند که فرد گرایی، تجربه های نو، کشف استعدادهای شخصی و آزادی در انتخاب مسیر زندگی، ارزش های محوری هستند. بنابراین، هنگامی که از او خواسته می شود مطابق با الگوهای سنتی عمل کند، احساس می کند دارد بخشی از وجودش، بخشی از آرزوها و علایق شخصی اش را سرکوب می کند. این جاست که احساس گناه و سردر گمی به سراغش می آید: اگر راه خودم را بروم، آیا دارم ناسپاسی
می کنم؟ و اگر مطابق انتظارات پیش بروم، آیا دارم به خودم خیانت می کنم؟ این کشمکش تنها به خانواده محدود نمی شود. در فضای اجتماعی نیز این دوگانگی به وضوح دیده می شود. از یک طرف، جامعه با همه ساختارها و نگاه هایش از او می خواهد مطابق عرف و هنجارهای شناخته شده رفتار کند. از طرف دیگر، فضای جهانی شده به ویژه فضای مجازی او را به شکستن عرف ها، متفاوت بودن و تعریف یک هویت مستقل و
بی همتا تشویق می کند.
ادامه در صفحه 8