* حوریه یحیایی
دانشآموزی با چهرهای معصوم پشت میز تحریرش نشسته، کتابها را باز کرده و در سکوت کامل مشغول انجام تکلیفش است. اما به جای قلم و کاغذ، تنها چیزی که در دستانش میبینید، گوشی هوشمند است. او سؤالی را تایپ میکند و در کسری از ثانیه، یک انشای کامل، حل یک مسئله پیچیده فیزیک یا تحلیل یک شعر کهن را دریافت میکند. این یک داستان علمیتخیلی نیست؛ این واقعیت آموزشی امروز بسیاری از کلاسهای درس در سراسر جهان است.
هوش مصنوعی، همانند یک شمشیر دو لبه، وارد میدان آموزش شده است؛ از یک سو میتواند به یک معلم شخصی و یاریگر بیبدیل تبدیل شود و از سوی دیگر، میتواند به بزرگترین تقلب تاریخ تحصیلات آکادمیک مبدل گردد. این پدیده برای سیستمهای آموزشی که برای قرنها بر اساس حفظیات، آزمونهای کتبی و تکالیف خانگی بنا شدهاند، یک زلزله به تمام معناست. اما قبل از محکوم کردن دانشآموزان، باید به درستی ریشه این مسئله را درک کرد.
استفاده از هوش مصنوعی برای انجام تکالیف، تنها یک “تنبلی” ساده نیست؛ اغلب نشانهای از یک مشکل عمیقتر در سیستم است. زمانی که تکلیف به یک کار تکراری و خستهکننده تبدیل شود که هیچ لذت یادگیری در آن نباشد، وقتی تمام هدف از تحصیل، گرفتن نمره قبولی باشد و نه فهم عمیق، و وقتی اضطراب و ترس از قضاوت بر فضای کلاس حاکم باشد، طبیعی است که دانشآموز به دنبال سریعترین و راحتترین راه برای کسب آن نمره بگردد. اینجاست که هوش مصنوعی به عنوان یک راه حل وسوسهانگیز ظاهر میشود.
اما آیا باید با ترس و انکار با این پدیده برخورد کرد؟ پاسخ قطعاً منفی است. جنگیدن با یک فناوری اجتنابناپذیر، مانند جنگیدن با جزر و مد اقیانوس است. راه حل، یادگیری “شناگری” در این اقیانوس است. قلب راه حل در این جمله نهفته است: اگر تکلیفی را بتوان به راحتی توسط یک ربات انجام داد، شاید آن تکلیف ارزش انجام دادن نداشته باشد. سیستم آموزشی باید از تکالیفی که صرفاً بر پایه جمعآوری اطلاعات و بازنویسی آنهاست، فاصله بگیرد و به سمت تکالیفی برود که “انسانیت” دانشآموز را به چالش میکشد.
تکالیف میتوانند شخصیسازی شده و درباره تجربیات شخصی، نظرات خود دانشآموز یا تحلیلهای مبتنی بر پروژههای کلاسی باشند. هوش مصنوعی نمیتواند جای احساسات و تجربیات منحصر به فرد یک فرد را بگیرد. به جای تمرکز تنها روی محصول نهایی، معلمان میتوانند بر فرآیند یادگیری تأکید کنند و از دانشآموزان بخواهند مراحل کار خود را ثبت کنند. ارائه پیشنویس، طرح اولیه و منابعی که استفاده کردهاند، بسیار ارزشمندتر از یک متن صیقلخورده و بیروح است.
پس از تحویل تکلیف، ارزیابی شفاهی و دفاع از کار میتواند بسیار گویا باشد؛ اگر دانشآموزی نتواند حتی یک خط از متنی که تحویل داده را توضیح دهد، تقلب آشکار است.
همچنین طراحی پروژههای گروهی و تعاملی که نیاز به همکاری و بحث زنده دارد، استفاده از هوش مصنوعی را به عنوان یک ابزار تقلب بسیار دشوار میکند. به جای منع کردن، باید استفاده مسئولانه و هوشمندانه از این ابزار را آموزش داد. هوش مصنوعی میتواند یک معلم خصوصی بیپایان باشد اگر درست هدایت شود. مدارس و دانشگاهها میتوانند کارگاههای آموزشی برگزار کنند تا به دانشآموزان بیاموزند چگونه از هوش مصنوعی برای دریافت توضیح مفاهیم پیچیده، ایدهپردازی اولیه یا ویرایش متون خود استفاده کنند، نه برای کپی کردن کل پروژه. یک قانون ساده میتواند وضع شود: استفاده از هوش مصنوعی مجاز است، به شرطی که صادقانه ذکر کنید کجا و چگونه از آن استفاده کردهاید. این کار مانند ذکر منابع در یک تحقیق است و مسئولیتپذیری و صداقت علمی را به دانشآموزان میآموزد.
در نهایت، هیچ فناوری نمیتواند جای رابطه انسانی و پرورش وجدان اخلاقی را بگیرد. معلمان و اساتید باید به طور باز و بدون قضاوت با دانشآموزان در مورد چالشهای استفاده از هوش مصنوعی صحبت کنند و توضیح دهند که تقلب با این ابزار در نهایت چه آسیبهایی به خود دانشآموز میزند، از جمله کاهش مهارتهای تفکر انتقادی و عدم آمادگی برای آینده شغلی. سیستم آموزشی باید به گونهای باشد که لذت کشف کردن، کنجکاوی و رضایت حل یک مسئله به تنهایی، برای دانشآموز ارزشمندتر از دریافت یک نمره توخالی باشد.
نقش معلم نیز از انتقالدهنده اطلاعات به راهنمای یادگیری باید تغییر کند. معلمی که در کلاس بحث و گفتوگو ایجاد میکند، پروژههای جذاب طراحی میکند و برای هر دانشآموز به عنوان یک مرشد عمل میکند، انگیزه تقلب را تا حد زیادی کاهش میدهد. هوش مصنوعی یک موج است که نمیتوان آن را متوقف کرد. آینده متعلق به سیستمهای آموزشی است که به جای جنگیدن با این فناوری، شجاعت “بازتعریف خود” را داشته باشند. آیندهای که در آن تکالیف بهتری طراحی میشوند، معلمان به عنوان ناوبران فرآیند یادگیری عمل میکنند و دانشآموزان میآموزند که چگونه از هوش مصنوعی به عنوان یک دستیار قدرتمند برای تقویت قابلیتهای انسانی خود مانند خلاقیت، تفکر انتقادی و همدلی استفاده کنند. چالش امروز، یک تهدید نیست، بلکه یک دعوت است. دعوتی برای ساختن آموزشی که به جای گذشته، برای آینده آماده میکند.