* مریم اختری
تابستان از راه رسیده و کوچه پس کوچههای شهر پر شده از تبلیغات رنگارنگ کلاسهای تابستانی. از زبان انگلیسی و ریاضی گرفته تا کلاسهای موسیقی، شنا، نقاشی و حتی رباتیک. والدین با چهرههای مشتاق و نگران، در حال برنامهریزی برای پر کردن سه ماه تعطیلات فرزندانشان هستند. اما در این میان، کمتر کسی از خود میپرسد: آیا این همه کلاس واقعاً برای بچهها مفید است؟ یا فقط کولهباری از خستگی و استرس را بر دوش آنها میگذارد؟ تابستان همیشه فصل استراحت، بازی و تجدید قوا بوده است.
بچهها بعد از نه ماه درس خواندن، فرصت پیدا کردند کمی آزاد باشند، با دوستانشان بازی کنند و انرژی بگیرند برای سال تحصیلی جدید. اما این روزها، تابستان برای بسیاری از کودکان تبدیل شده به ادامه سال تحصیلی، با این تفاوت که به جای مدرسه، در کلاسهای مختلف مینشینند. والدین با نیت خوب اما گاهی بدون برنامهریزی دقیق، انبوهی از کلاسها را برای فرزندانشان ثبتنام میکنند، غافل از اینکه ممکن است بیش از آنکه به آنها کمک کنند، آسیب بزنند.
یکی از بزرگترین مشکلات این کلاسهای فشرده، خستگی مفرطی است که در بچهها ایجاد میکند. تصور کنید کودکی که تازه از فشار امتحانات پایان سال رها شده، مجبور باشد صبح زود بیدار شود و از کلاسی به کلاس دیگر برود. این کار نه تنها فرصت استراحت را از او میگیرد، بلکه میتواند باعث بیزاری او از یادگیری شود. روانشناسان کودک هشدار میدهند که کودکان هم مانند بزرگسالان به زمان استراحت نیاز دارند. زمانی که بتوانند بدون برنامه از پیش تعیینشده، آزادانه بازی کنند و خلاقیتشان را پرورش دهند.
مسئله دیگر، هزینههای گزاف این کلاسهاست که فشار مالی زیادی به خانوادهها وارد میکند. بسیاری از والدین با وجود مشکلات اقتصادی، حاضرند هزینه زیادی بپردازند تا فرزندانشان “از دیگران عقب نمانند”. این نگرانی که مبادا کودکشان چیزی را از دست بدهد، آنها را وادار میکند بدون توجه به علاقه و استعداد واقعی فرزندشان، در هر کلاسی که مد شده است ثبتنام کنند. در حالی که ممکن است همان پول و زمان اگر به درستی برنامهریزی شود، بسیار مؤثرتر صرف شود. اما شاید بزرگترین آسیب این کلاسهای بیهدف، از بین بردن فرصت تجربههای واقعی زندگی است. تابستان زمانی است که بچهها میتوانند مهارتهای اجتماعی مهمی را یاد بگیرند؛ چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند، چگونه اختلاف نظرها را حل کنند، چگونه خودشان را سرگرم کنند. این مهارتها در هیچ کلاس آموزشی تدریس نمیشود، اما برای موفقیت در زندگی از هر درس دیگری مهمتر است. وقتی تمام وقت بچهها با کلاسهای ساختاریافته پر میشود، فرصت یادگیری این مهارتهای حیاتی را از دست میدهند.
نکته جالب اینجاست که بسیاری از والدین حتی از علایق واقعی فرزندانشان اطلاعی ندارند. آنها بر اساس ترسها و آرزوهای خودشان برای بچهها برنامهریزی میکنند، نه بر اساس استعدادها و تمایلات واقعی کودکان.
ادامه در صفحه 7