* محسن سلگی
در تحلیلهای اجتماعی و اقتصادی ایران، بهویژه در کلانشهرهایی مانند تهران، تکیه بر آمارهای سطحی و خام بدون درک لایههای پنهان آن، یکی از رایجترین لغزشگاههای شناختی است. بسیاری از برداشتهای رایج در رسانهها یا اذهان عمومی، از اعدادی ناشی میشود که در ظاهر گویای واقعیت هستند، اما در عمل، صرفاً بخشی از آن را نشان میدهند. این یادداشت تلاش دارد دو نمونه از این برداشتهای ناقص را واکاوی کند: آمار مستأجران در تهران و تعداد رانندگان فعال پلتفرمهای حملونقل.
مسکن؛ تمایز میان «مالکیت» و «سکونت»
طبق گزارشهای رسمی، حدود ۵۱ درصد از ساکنان تهران مستأجرند. این آمار در نگاه نخست، تصویری نگرانکننده از بحران مالکیت و فقر گسترده در بازار مسکن پایتخت ارائه میدهد. اما آیا همه این افراد واقعاً فاقد ملک هستند؟ پاسخ، برخلاف تصور عمومی، منفی است. بسیاری از این «مستأجران»، در واقع صاحبان ملک در مناطق دیگر تهران یا حتی شهرهای اطراف مانند پردیس، پرند، اندیشه و هشتگرد هستند. آنها به دلایل متعدد از جمله دوری مسیر، هزینه حملونقل، ضعف زیرساختی شهرهای اقماری یا کیفیت پایین خدمات عمومی، تصمیم گرفتهاند خانه خود را اجاره دهند و در تهران زندگی کنند. برخی دیگر نیز در مناطقی از تهران دارای ملکاند اما ترجیح میدهند در محلهای نزدیکتر به محل کار یا مدارس فرزندان، خانهای اجاره کنند.
این گروهها از نظر آماری در دسته «مستأجر» قرار میگیرند، اما در حقیقت، آنها فاقد مالکیت نیستند. به همین دلیل، نسبت ۵۱ درصدی مستأجر بودن در تهران را نباید بهطور کامل معادل با ۵۱ درصد جمعیت «فاقد خانه» تلقی کرد. این تمایز میان «مالکیت» و «سکونت» در تحلیلهای آماری، اهمیت بنیادین دارد و نادیده گرفتن آن منجر به برداشتهای نادرست و گاه سیاستگذاریهای خطا میشود.
اشتغال؛ دام عددهای بدون عمق
وضعیت مشابهی در حوزه اشتغال نیز وجود دارد. برخی گزارشها و تحلیلها به وجود صدها هزار راننده فعال در پلتفرمهای اینترنتی مانند اسنپ و تپسی اشاره میکنند و این اعداد را بهعنوان شاخص موفقیت اقتصاد دیجیتال ایران قلمداد میکنند. اما آیا همه این افراد واقعاً مشغول به کار هستند؟ پاسخ این پرسش نیز نیازمند دقت است. بسیاری از افرادی که در این سامانهها ثبتنام کردهاند، فعالیت مستمر ندارند. برخی تنها در مسیر رفتوآمد خود مسافر سوار میکنند. گروهی دیگر بهطور مناسبتی یا فصلی فعالاند، و حتی بخش بزرگی از ثبتنامشدگان، عملاً غیرفعالاند اما همچنان حساب آنها در سیستم باقی مانده است. بنابراین، تکیه صرف بر تعداد حسابهای کاربری، به معنای اشتغال پایدار یا تماموقت نیست.
تحلیل اشتغال در اقتصاد دیجیتال، بهویژه در بسترهای پلتفرمی، نیازمند تعریفهای نو از «کار»، «درآمد»، «پایداری شغلی» و حتی «هویت شغلی» است. آمارها در این حوزه نیز نیازمند پالایش و تفسیر دقیقاند، وگرنه میتوانند به سادهسازی و توهم سیاستگذارانه منجر شوند.
ادامه در صفحه 2