* محسن محمد زاده
در دنیای امروز که رسانهها بهسرعت اخبار را منتشر میکنند، کودکان بهراحتی در معرض تصاویر و اطلاعات نگرانکننده از جنگها و درگیریهای جهانی قرار میگیرند. این مواجهه میتواند تأثیرات عمیق و گاهی جبرانناپذیری بر سلامت روان آنها بگذارد. ترس، اضطراب، بیخوابی و حتی احساس ناامنی از جمله پیامدهای شایع قرار گرفتن کودکان در معرض اخبار خشونتبار است. کودکان به دلیل درک محدود از پیچیدگیهای سیاسی و اجتماعی، اغلب نمیتوانند اخبار مربوط به جنگ را در چارچوب مناسب تفسیر کنند و ممکن است این رویدادها را بهصورتی شخصی و فاجعهبار تجربه کنند. والدین، مربیان و رسانهها مسئولیت سنگینی در قبال محافظت از کودکان در برابر این آسیبها دارند. اولین قدم، نظارت بر محتوایی است که کودکان مصرف میکنند. تلویزیون، اینترنت و حتی گفتوگوهای بزرگسالان میتوانند منابع استرسزا باشند. بهتر است کودکان در معرض تصاویر خشن یا گزارشهای تفصیلی از جنگ قرار نگیرند. در عوض، والدین میتوانند با زبانی ساده و متناسب با سن کودک، توضیحاتی کلی ارائه دهند بدون اینکه جزئیات ترسناک را بازگو کنند.
ارتباط باز و صمیمانه با کودکان درباره احساساتشان نیز بسیار حیاتی است. برخی کودکان ممکن است سؤالاتی داشته باشند یا نگرانیهای خود را به زبان نیاورند، ولی تغییر رفتارشان نشاندهنده اضطراب درونی باشد. گوش دادن فعال و اطمینانبخشی به کودک که در امان است، میتواند به کاهش تنش کمک کند. بازی، نقاشی و داستانگویی نیز ابزارهای مفیدی برای بیان غیرمستقیم احساسات هستند. مدرسه و محیطهای آموزشی نیز باید در این زمینه هوشیار باشند. معلمان میتوانند با ایجاد فضایی امن، به دانشآموزان کمک کنند تا احساسات خود را بیان کنند و در عینحال، از بحثهای تحریککننده یا یکجانبه درباره درگیریهای سیاسی پرهیز شود. برنامههای آموزشی که بر صلح، همدلی و حل تعارض تمرکز دارند، میتوانند ذهن کودکان را بهسوی امیدواری و درک متقابل سوق دهند.
رسانهها نیز باید مسئولیت اجتماعی خود را جدی بگیرند. پخش تصاویر خشن بدون هشدار یا استفاده از زبان احساسی و ترسآور، بهویژه در ساعاتی که کودکان ممکن است بیننده باشند، غیراخلاقی است. روزنامهنگاران و تولیدکنندگان محتوا باید استانداردهایی را رعایت کنند که تعادل بین اطلاعرسانی و محافظت از مخاطبان خردسال را حفظ کند. جامعه بهطور کلی باید نسبت به تأثیر جنگ بر کودکان حساس باشد. برنامههای حمایتی، مشاورههای روانشناسی و کمپینهای آگاهیبخش میتوانند به کاهش تبعات روانی کمک کنند.
کودکان امروز، سازندگان فردای جهان هستند و سلامت روان آنها تعیینکننده جامعهای است که در آینده خواهیم داشت. محافظت از آنها در برابر خشونت و ترس، نهتنها یک وظیفه اخلاقی، بلکه سرمایهگذاری برای آیندهای صلحآمیزتر است. اگرچه نمیتوان همیشه کودکان را از واقعیتهای سخت جهان دور نگه داشت، اما میتوان این واقعیتها را بهگونهای ارائه داد که امید، تابآوری و انسانیت در قلب آن باقی بماند. کودکان باید بدانند که حتی در تاریکترین زمانها، افرادی هستند که برای محافظت از آنها تلاش میکنند و راههایی برای کمک به آسیبدیدگان وجود دارد. این نگاه میتواند بهجای ترس، حس مسئولیتپذیری و همدردی را در آنها پرورش دهد.
والدین و مربیان گاهی احساس میکنند که توضیح جنگ برای کودکان غیرممکن است، اما سکوت نیز میتواند اضطراب را تشدید کند. پاسخهای ساده و صادقانه، همراه با تأکید بر ایمنی کودک، معمولاً بهترین راهکار است. مثلاً میتوان گفت: «بله، در جایی دور، مردم با هم مشکل دارند، ولی ما اینجا در امان هستیم و خیلیها در حال کمک به یکدیگرند.» همچنین، محدود کردن زمان تماشای اخبار و تشویق کودکان به فعالیتهای مثبت مانند کتاب خواندن، ورزش یا کمک به دیگران، ذهن آنها را از تمرکز بر ترس منحرف میکند. فعالیتهای داوطلبانه مناسب سن، حتی اگر نمادین باشد، به کودک احساس قدرت و امید میدهد. بی تردید جنگ با هر ابعادی پدیدهای ویرانگر است، اما واکنش ما به آن میتواند تعیینکننده باشد. آیا اجازه میدهیم ترس و ناامیدی به نسل بعدی منتقل شود، یا تلاش میکنیم تابآوری و امید و پیروزی را در آنها تقویت کنیم؟ انتخاب با ماست. کودکان به بزرگسالانی نیاز دارند که نهتنها از آنها محافظت کنند، بلکه به آنها بیاموزند که حتی در تاریکی، میتوان نور را جستجو کرد و همواره حق بر باطل پیروز است. شاید این یکی از مهمترین درسهایی باشد که میتوانیم به آنها منتقل کنیم.