* حوریه یحیایی

صبح یک روز عادی است که ناگهان همه چیز فرو می ریزد. بازار سقوط می کند، مشتریان بشدت کم می شوند، تامین کنندگان قطع همکاری می کنند و تیم تان در حال ترک کشتی است. این کابوس هر کارآفرینی است، اما برای بسیاری، واقعیتی تلخ و غیرمنتظره بوده است. در دنیای کسب وکار، طوفان همیشه در کمین است  و تنها کسانی نجات می یابند که از قبل برای آب های خروشان آماده شده باشند. 

تصور کنید جریان نقدینگی شرکت تان ناگهان خشک می شود. مشتریان اصلی پرداخت ها را به تعویق می اندازند، بانک ها دروازه های اعتبار را می بندند و هزینه ها همچنان به پیشروی خود ادامه می دهند. این سناریوی مرگبار بسیاری از استارتاپ هاست که نه به خندق سودآوری، بلکه در باتلاق مدیریت نقدینگی غرق شده اند. حتی کسب وکارهای سودآور هم ممکن است در دام “ورشکستگی جریان نقدی” گرفتار آیند. راه نجات؟ همیشه حداقل شش ماه ذخیره نقدی برای روزهای سخت داشته باشید. قراردادها را طوری تنظیم کنید که پیش پرداخت یا 
پرداخت های مرحله ای را شامل شود و در اوج موفقیت، به فکر تنوع درآمدی باشید تا وابستگی به یک منبع کاهش یابد. اما بحران ها همیشه مالی نیستند. گاهی یک اشتباه کوچک، یک پیام نامناسب در شبکه های اجتماعی یا شکایت یک مشتری ناراضی می تواند به طوفانی رسانه ای تبدیل شود. در عصر دیجیتال، اعتبار یک برند می تواند سریعتر از آنچه ساخته شده، نابود شود. 
 راه چاره در شفافیت است. پنهان کاری تنها بحران را عمیق تر می کند. همیشه برای چنین موقعیت هایی یک طرح مدیریت رسانه ای آماده داشته باشید و مشاوران متخصص را از قبل شناسایی کنید. حتما یادتان هست برندهای بسیاری براساس همین تخریب رسانه ای یک شبه اعتبارشان فرو ریخت و از دور رقابت خارج شدند. در میان این آشوب، ضربه مهلک دیگری ممکن است از جایی انتظارش را ندارید وارد شود: تیم تان. کارمندان کلیدی ناگهان استعفا می دهند، فرهنگ سازمانی آنقدر سمی شده که همه به فکر ترک شرکت هستند. بدون نیروی انسانی متعهد و ماهر، حتی بهترین ایده ها هم محکوم به شکستند. اینجا است که ارزش فرهنگ سازمانی قوی آشکار می شود. برنامه های انگیزشی و توسعه شغلی برای کارمندان کلیدی نه هزینه بلکه سرمایه گذاری هستند و همیشه به یاد داشته باشید: برای نقش های حیاتی، جانشین پرورش دهید.
رقابت بی رحمانه بازار هم تهدیدی همیشگی است. غول های تکنولوژی ممکن است یک شبه تصمیم بگیرند وارد صنعت شما شوند، یا استارتاپ های نوپا با مدل های کسب وکار انقلابی ظاهر شوند. در چنین شرایطی، نوآوری تنها سلاح بقاست. وفاداری مشتریان را با خدمات استثنایی تقویت کنید و اگر رقیب قوی تر است، به جای جنگ ، به فکر راهبردهای جایگزین مانند همکاری یا ادغام باشید. گاهی طوفان از جایی می وزد که اصلا انتظارش را ندارید: دولت. تغییر قوانین نیز می تواند یکشبه بازی را عوض کند. مالیات ها افزایش می یابند، مقررات جدید وضع می شوند، یا بدتر از همه، کسب وکار شما غیرقانونی اعلام می شود. در چنین شرایطی، ارتباط مستمر با مشاوران حقوقی و رصد تحولات قانونی تبدیل به ضرورتی حیاتی می شود. اگر مدل کسب وکارتان وابسته به قانون خاصی است، به فکر تنوع بخشی باشید.
در دنیای دیجیتال امروز، فاجعه تکنولوژیک همیشه در کمین است. یک حمله سایبری می تواند سال ها داده ارزشمند را نابود کند، خرابی سرورها خدمات شما را متوقف سازد. اینجا است که ارزش پشتیبان گیری منظم و سرمایه گذاری در امنیت سایبری آشکار می شود، حتی برای کوچکترین کسب وکارها. یک طرح اضطراری برای بازیابی اطلاعات داشته باشید و آن را مرتبا آزمایش کنید. اما شاید شخصی ترین و دردناکترین بحران، زمانی است که خودتان دیگر نمی توانید ادامه دهید. سلامتی تان به خطر می افتد، مشکلات خانوادگی ذهن تان را مشغول می کند، یا فرسودگی شغلی شما را از پای درمی آورد. بسیاری از کارآفرینان در سکوت با افسردگی و اضطراب دست وپنجه نرم می کنند. به یاد داشته باشید: مراقبت از سلامت روان نه ضعف که نشانه خردمندی است. شریک یا جانشینی قابل اعتماد داشته باشید و یاد بگیرید که گاهی “نه” بگویید. در میان این همه خطر، یک حقیقت امیدوارکننده وجود دارد: بسیاری از شرکت های امروزی که به ابرقدرت های بازار تبدیل شده اند، روزگاری خود در آستانه فروپاشی بوده اند. اپل در دهه ۹۰، تسلا در سال های اولیه، آمازون در بحبوحه حباب دات کام  همه آنها طعم تلخ شکست را چشیده و از آن جان سالم به در برده اند.
راز بقا در آمادگی است. هرگز آنقدر در موفقیت غرق نشوید که فراموش کنید طوفان بعدی در راه است. برنامه اضطراری داشته باشید، اما انعطاف پذیر هم باشید. چون بحران ها همیشه آنطور که پیش بینی می کنید ظاهر نمی شوند. تیم خود را به گونه ای تربیت کنید که در شرایط سخت متحد باقی بمانند. و مهم تر از همه، به یاد داشته باشید که حتی در تاریک ترین شب ها هم طلوع خورشید حتمی است. کارآفرینی همیشه نبرد بین آرزوهای بزرگ و واقعیت های سخت است. کسانی پیروز می شوند که همزمان با ساختن قصرهای رویایی، پناهگاهی ضدطوفان هم ساخته باشند. پس امروز، در آرامش قبل از توفان، از خود بپرسید: آیا برای روزی که همه چیز غلط از آب درمیآید، آماده ام؟ پاسخ این سئوال ممکن است روزی تفاوت بین نابودی و تولد دوباره را مشخص کند.