* علی البرز- پژوهشگر حوزه تامین مالی
در میانه وضعیت نامناسب اقتصادی ایران در سالهای اخیر، با نرخ تورم بالا، کاهش سرمایه اجتماعی، و افت مداوم قدرت خرید مردم، شعار «سرمایهگذاری برای تولید» از سوی رهبر انقلاب اسلامی، صرفاً یک پیام اقتصادی نبود، بلکه دعوت به بازتعریف یک نظام ارزشی و نگرشی است اما همانطور که شعار بدون زمینهسازی فرهنگی و نهادی نمیتواند تبدیل به عادت اجتماعی شود، سرمایهگذاری نیز بدون احساس امنیت روانی، اعتماد اجتماعی و تصور از آینده روشن، بهسوی تولید نخواهد رفت. در شرایطی که سطح اعتماد عمومی به نهادهای رسمی با چالشهایی روبهروست و گزینههای غیرتولیدی بیشتر در تبلیغات شهری و رسانه ملی بازنمایی میشوند، تصمیمگیری اقتصادی برای بسیاری از شهروندان پیچیدهتر و دشوارتر شده است. هدف این یادداشت، ارائه تحلیلی تلفیقی از منظر اقتصاد رفتاری، روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی اقتصادی برای آسیبشناسی عمیقتر این گسست است.
چرا مردم از تولید فاصله میگیرند؟
سرمایهگذاری نه فقط یک تصمیم مالی، بلکه بازتابی از رابطه فرد با جامعه، نهاد دولت و آینده خود است. وقتی سرمایهگذار خرد با فضای پیچیده، پرابهام و بعضاً نابرابر در نظام اداری و مالی کشور مواجه میشود، ممکن است احساس کند که جایگاه روشنی در آینده اقتصادی برای او تعریف نشده است.
به همین دلیل، جامعهشناسان اقتصادی میگویند: در جوامعی که مردم احساس مشارکت واقعی در اقتصاد ندارند، انتخابهای مالی آنان تابع اعتماد نیست، بلکه تابع اضطرار و ترس است.رفتار مردم برای خرید طلا، ارز و رمزارز نه فقط برای کسب سود، بلکه نوعی «واکنش اجتماعی تدافعی» در برابر سیاستهای غیرشفاف، نوسانات تصمیمگیری، و ناتوانی در برنامهریزی بلندمدت است؛ کنشی مالی که بازتاب بیاعتمادی انباشتهشده نسبت به نظام تصمیمگیری اقتصادیست و میتوان آن را شکل پنهان و منفعل نافرمانی اقتصادی دانست؛ جاییکه افراد بهجای مواجهه مستقیم با ساختار، از مسیر سرمایهگذاریِ خنثیشده، مشارکت در قواعد رسمی را عملاً کنار میگذارند.
در روانشناسی اقتصادی، تصمیمهای مالی شدیداً تحت تأثیر فضای اطراف فرد و ادراک او از موفقیت یا شکست دیگران است. برای درک عمیقتر رفتارهای اقتصادی مردم، لازم است برخی شرایط روانی و فرهنگی رایج در جامعه را در نظر بگیریم:
1- تجربه زیسته اقتصادی در جامعه شهری ایران نشان میدهد که بیش از ۶۰ درصد خانوارهای شهری دچار نوعی اضطراب مداوم اقتصادی هستند: ترس از تورم، بیم از بیارزششدن پسانداز، و ناتوانی در تأمین آینده فرزندان در چنین فضایی، تصمیم به سرمایهگذاری مولد نیاز به جسارت دارد؛ جسارتی که فقط در بستر اعتماد نهادی و امنیت روانی امکانپذیر است.
2- در شهرهای بزرگ، با گسترش بیرویه تبلیغات شهری از جمله بنرهای پلتفرمهای خرید طلا و رمزارز که با تصاویر شاد، واژگان انگیزشی («یک گام تا استقلال مالی»، «امنیت را بخرید»، «با ما آیندهتان را بسازید») و ظاهری لوکس مخاطب را هدف میگیرند، مردم دائماً خود را با این تصویر خیالی موفقیت مقایسه میکنند در نتیجه:
• کسانی که در تولید فعالیت میکنند، احساس میکنند عقب ماندهاند.
ادامه در صفحه 2