* امین رشیدی
یکی ازعوامل کلیدی که میتواند مسیر یک استارتاپ را به سمت موفقیت یا شکست سوق دهد، کیفیت تیم بنیانگذاران و کارکنان آن است. تحقیقات نشان میدهد که حدود ۲۳ درصد از شکست استارتاپها مستقیماً به مشکلات تیمسازی مربوط میشود. این آمار زمانی نگران کنندهتر میشود که بدانیم بسیاری از این خطاها قابل پیشگیری هستند. در این مقاله به بررسی عمیق اثرات مخرب خطاهای تیم سازی و راهکارهای عملی برای جلوگیری از آنها میپردازیم. یکی از رایجترین اشتباهات در تیمسازی استارتاپها، انتخاب تیم ها بر اساس روابط شخصی به جای شایستگیهای حرفهای است. بسیاری از کارآفرینان به اشتباه تصور میکنند که دوستی یا رابطه خانوادگی میتواند ضامن موفقیت کسبوکار باشد. در حالی که در عمل، این نوع روابط وقتی با چالشهای جدی کسبوکار مواجه میشوند، اغلب به تنشهای جدی تبدیل میشوند. مشکل زمانی حادتر میشود که اعضای تیم مهارتهای مکمل نداشته باشند. برای مثال، تیمی که تمام اعضای آن تخصص فنی دارند اما هیچکس در زمینه بازاریابی یا فروش تجربه ندارد، به سرعت با مشکلات جدی در جذب مشتری مواجه خواهد شد.
اثر مخرب دیگر، عدم شفافیت در تعریف نقشها و مسئولیتهاست. در بسیاری از استارتاپهای شکستخورده، دیده میشود که اعضای تیم به وضوح نمیدانند چه انتظاری از آنها میرود.
این ابهام منجر به دوبارهکاری، از دست رفتن فرصتها و در نهایت خستگی و ناامیدی اعضای تیم میشود. مطالعات موردی نشان میدهد استارتاپهایی که از ابتدا ماتریس مسئولیتهای واضحی تعریف نکردهاند، به طور متوسط ۴۰ درصد زمان بیشتری را صرف حل تعارضات داخلی میکنند.
مسئله دیگر، عدم تناسب سهام و مشارکت است. در بسیاری موارد دیده شده که تقسیم سهام به صورت مساوی بین بنیانگذاران، بدون در نظر گرفتن میزان مشارکت و تخصص هر فرد، به تنشهای جدی منجر میشود. این مشکل به ویژه زمانی آشکار میشود که یکی از بنیانگذاران نسبت به دیگران سهم بیشتری در پیشبرد کسبوکار دارد. فقدان فرهنگ سازمانی مناسب نیز از دیگرعوامل مخرب است. استارتاپهایی که از ابتدا بر روی ایجاد ارزشهای مشترک و هنجارهای رفتاری کار نکردهاند، با رشد شرکت با مشکلات فزایندهای در هماهنگی تیم مواجه میشوند. تحقیقات نشان میدهد استارتاپهایی که در سال اول بر روی فرهنگ سازمانی سرمایهگذاری نکردهاند، سه برابر بیشتر احتمال دارد در سال سوم فعالیت با مشکلات جدی در حفظ نیروهای کلیدی مواجه شوند.
خطای استراتژیک دیگر، استخدام زودهنگام یا استخدام افراد نامناسب است. بسیاری از استارتاپها تحت فشار رشد، به سرعت اقدام به استخدام میکنند بدون اینکه معیارهای دقیقی برای ارزیابی تطابق فرد با نیازهای کسبوکار داشته باشند. این اشتباه نه تنها هزینههای سنگینی به همراه دارد، بلکه میتواند فرهنگ سازمانی را نیز تخریب کند. دادهها نشان میدهد جایگزینی یک استخدام اشتباه در استارتاپها به طور متوسط معادل ۶ ماه حقوق آن فرد هزینه غیرمستقیم دارد. برای پیشگیری از این مشکلات، راهکارهای متعددی وجود دارد. اولین و مهم ترین قدم، ایجاد توافقنامه بنیانگذاران است. این سند باید به وضوح نقشها، مسئولیتها، سهم هر فرد، مکانیسمهای حل تعارض و شرایط خروج از شراکت را مشخص کند. در زمینه استخدام نیز، استارتاپها باید به جای تمرکز صرف بر مهارتهای فنی، به دنبال افرادی باشند که از نظر ارزشها با فرهنگ سازمانی همخوانی دارند. ابزارهای ارزیابی مانند Predictive Index یا تستهای رفتاری میتوانند کمک زیادی در این زمینه کنند. ایجاد فرآیندهای دقیق onboarding و آموزش مستمر نیز میتواند به کاهش خطاهای نیروی انسانی کمک کند. نکته آخر اینکه، تیمهای موفق به طور مستمر بر روی بهبود ارتباطات و حل تعارضات کار میکنند. جلسات منظم بازخورد، استفاده از مربیان کسبوکار و ایجاد کانالهای شفاف ارتباطی میتواند از تبدیل اختلافات کوچک به بحرانهای بزرگ جلوگیری کند. در نهایت، یادآوری این نکته ضروری است که ساختن تیم مناسب نه یک رویداد، بلکه یک فرآیند مستمر است که نیاز به توجه و سرمایهگذاری مداوم دارد.