* حمید نجف
پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، بازار سرمایه ایران بهسرعت وارد مرحلهای از آشفتگی و بیثباتی شد که نه حاصل تنها یک تنش نظامی، بلکه ماحصل سالها غفلت، سوءتدبیر، و فقدان راهبرد در مدیریت بورس و اقتصاد کشور بود. شاخص کل بورس تهران در کمتر از دو هفته با سقوطی کمسابقه مواجه شد و موجی از ترس، ناامیدی و خروج سرمایه بهویژه از سوی سهامداران حقیقی، بازار را فرا گرفت. اما این بحران نه ناگهانی بود، نه غیرقابل پیشبینی؛ بلکه درست مثل بسیاری از بحرانهای پیشین، از پیش قابل تصور، قابل هشدار و البته قابل
مهار بود.
دادههای رسمی نشان میدهد شاخص کل، که پیش از جنگ نیز وضعیت باثباتی نداشت، طی تنها ۱۰ روز معاملاتی بیش از ۱۰ درصد ریزش کرد و تا مرز از دست رفتن کامل کانال حمایتی خود عقب نشست. در همین بازه، حجم معاملات خرد کاهش شدید یافت، صفهای فروش در اغلب نمادها قفل شدند و سرمایهگذاران خرد که در ماههای پایانی سال گذشته اندک امیدی به بازگشت آرامش در بورس یافته بودند، اینبار با خشمی فراتر از زیان مالی، بازار را ترک کردند. خشمی که ریشهاش نه در تحولات نظامی، که در غیبت مدیرانی بود که باید برای چنین روزی آماده میبودند.
متولیان بازار سرمایه، بهویژه سازمان بورس، در تمام این مدت نه هشدار مؤثری دادند، نه اطلاعیهای آرامشبخش صادر کردند، نه نشست خبری یا اطلاعرسانی هدفمندی برای توضیح راهبردهای حمایتی برگزار شد، و نه حتی ابزارهای قانونی خود را برای کنترل بحران بهکار گرفتند.
ادامه در صفحه 2