* مهندس امین رشیدی
فضای کارآفرینی ایران در سالهای اخیر شاهد رشد قابل توجهی در تعداد استارتآپها بوده است، اما متأسفانه آمارهای موجود حکایت از آن دارد که بیش از ۹۰ درصد این کسبوکارهای نوپا در همان سالهای اولیه فعالیت با شکست مواجه میشوند. این پدیده که به مرگ زودرس استارتآپها معروف شده، نیازمند بررسی عمیق و همهجانبهای است که هم عوامل درونی و هم بیرونی را در بر بگیرد. در سطح عوامل درونی، یکی از اصلیترین دلایل شکست به ضعف در تشکیل تیمهای حرفهای برمیگردد. بسیاری از استارتآپهای ایرانی توسط گروههای دوستی یا همدانشگاهیای تأسیس میشوند که اغلب از تنوع مهارتی لازم برخوردار نیستند. این تیمها معمولاً یا کاملاً فنی هستند یا صرفاً بر جنبههای تجاری متمرکزند، در حالی که یک تیم متوازن استارتآپی نیازمند ترکیبی از مهارتهای فنی، بازاریابی، مالی و مدیریتی است. تحقیقات نشان میدهد حدود ۶۵ درصد از استارتآپهای شکستخورده ایرانی حداقل در یکی از نقشهای کلیدی مانند مدیر فنی، مدیر اجرایی یا مدیر بازاریابی با کمبود جدی مواجه بودهاند.
مسئله دیگر که به شکست استارتآپها دامن میزند، عدم شناخت کافی از بازار و نیازهای واقعی مشتریان است. بسیاری از بنیانگذاران استارتآپها بدون انجام تحقیقات بازار کافی و تنها بر اساس علایق شخصی یا تقلید از مدلهای خارجی، محصول خود را توسعه میدهند. این در حالی است که بازار ایران ویژگیهای منحصر به فردی دارد که کپیبرداری صرف از نمونههای خارجی را با مشکل مواجه میکند. بررسیها نشان میدهد حدود ۴۵ درصد از استارتآپهای ایرانی هیچگونه مطالعه بازار جدی پیش از شروع فعالیت انجام ندادهاند. در حوزه مالی، دو چالش عمده وجود دارد که مانند تلهای مرگبار عمل میکنند. اولی مدیریت نادرست جریان نقدینگی است که بسیاری از استارتآپها را قبل از رسیدن به نقطه موفقیت از پای درمیآورد. مشکل دوم طراحی مدلهای درآمدی غیرواقعبینانه است که با شرایط بازار ایران همخوانی ندارد. بسیاری از استارتآپها در دام “توسعه بیش از حد محصول” میافتند و قبل از آنکه بتوانند درآمد پایدار ایجاد کنند، منابع خود را به پایان میرسانند.اما عوامل بیرونی نیز در این معضل سهم بسزایی دارند. محیط اقتصادی پرنوسان ایران، همراه با تحریمهای بینالمللی و مشکلات بانکی، فضایی پرریسک برای فعالیت استارتآپها ایجاد کرده است. نبود ثبات در قوانین و مقررات نیز بر این مشکلات میافزاید.
از سوی دیگر، دسترسی محدود به سرمایهگذاری خطرپذیر حرفهای و عدم وجود اکوسیستم حمایتی کامل (شامل شتابدهندههای کارآمد، مشاوران متخصص و شبکههای مربیگری مؤثر) از دیگر موانع ساختاری هستند که استارتآپهای ایرانی با آن مواجهند. درسهای ارزشمندی از این شکستها میتوان گرفت. نخست آنکه نیاز به آموزشهای عملی و کاربردی در حوزه کارآفرینی بیش از پیش احساس میشود. بسیاری از بنیانگذاران استارتآپها فاقد دانش پایه کسبوکار هستند. دومین درس، اهمیت تحقیقات بازار پیش از توسعه محصول است که نباید نادیده گرفته شود. سومین نکته، ضرورت تشکیل تیمهای متنوع با مهارتهای مکمل است. و در نهایت، استارتآپها باید یاد بگیرند که در محیط پرتلاطم ایران، انعطافپذیری و چابکی خود را حفظ کنند.
راه حل این معضل پیچیده نیازمند اقداماتی در چند سطح است. در سطح کلان، توسعه زیرساختهای اکوسیستم استارتآپی شامل شبکههای سرمایهگذاری کارآمد، مراکز مشاوره تخصصی و برنامههای شتابدهی مؤثر ضروری است. در سطح خرد، استارتآپها باید به بلوغ مدیریتی بیشتری دست یابند و از تجربیات شکستهای گذشته درس بگیرند. دولت نیز میتواند با ایجاد ثبات در قوانین و ارائه تسهیلات هدفمند، به بهبود این فضا کمک کند. تجربه جهانی نشان داده است که حتی در اکوسیستمهای پیشرفته نیز، درصد قابل توجهی از استارتآپها شکست میخورند، اما نکته مهم این است که این شکستها به عنوان تجربهای ارزشمند برای کارآفرینان و اکوسیستم ثبت میشوند. در ایران نیز اگر بتوانیم فرهنگ یادگیری از شکست را نهادینه کنیم و زیرساختهای لازم را توسعه دهیم، میتوان امیدوار بود که نرخ بقای استارتآپها بهبود یابد و شاهد ظهور کسبوکارهای نوپای پایدارتری باشیم که نه تنها به حیات خود ادامه دهند، بلکه به موتور محرکه اقتصاد کشور تبدیل شوند.