* دکتر مصطفی یحیایی
دردنیای کسبوکار امروز، فضای کاری از یک عامل فرعی به عنصری حیاتی در مدیریت منابع انسانی تبدیل شده است. سازمانهای پیشرو دریافتهاند که طراحی هوشمندانه محیط کار میتواند تأثیر شگرفی بر تعهد سازمانی کارکنان داشته باشد. این تحول نگرش منجر به ظهور مفهوم «طراحی تجربه کارمند» شده که در آن فضای فیزیکی به بخشی اساسی از ارزش پیشنهادی سازمان به کارکنان تبدیل میشود. شرکتهای فناوری پیشرو مانند گوگل و Airbnb به خوبی نشان دادهاند که سرمایهگذاری بر محیط کار میتواند نتایج چشمگیری داشته باشد. این شرکتها از اصول روانشناسی محیطی در طراحی فضاهای کاری خود استفاده میکنند. فضاهای باز با دیوارهای شیشهای برای تقویت شفافیت، مناطق مختلف برای فعالیتهای گوناگون از جمله تمرکز فردی، همکاری تیمی و استراحت، استفاده از رنگهای انرژیبخش و مبلمان ارگونومیک و قابل تنظیم، همگی بخشی از این طراحی هوشمندانه هستند. تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان میدهد ، طراحی محیط کار بر سه سطح از نیازهای روانی کارکنان تأثیر عمیقی دارد. در سطح اول، نیازهای فیزیولوژیک مانند نور مناسب، هوای تازه و دمای مطلوب قرار دارد. سطح دوم مربوط به نیازهای ایمنی است که شامل طراحی ارگونومیک و علائم هشداردهنده واضح میشود. در سطح سوم، نیازهای اجتماعی مطرح است که با ایجاد فضاهای تعامل غیررسمی و محیطهای مشترک برآورده میشود.
برای سازمانهای ایرانی که قصد بهبود فضای کاری خود را دارند، چند راهکار عملی وجود دارد. نخست، طراحی مبتنی بر داده با استفاده از نظرسنجیهای محیطی برای شناسایی ترجیحات واقعی کارکنان است. دوم، چیدمان هوشمند با ایجاد مناطق مختلف برای فعالیتهای گوناگون کاری میباشد. سوم، ادغام طبیعت در محیط کار از طریق استفاده از گیاهان طبیعی و عناصر بیوفیلیک است. چهارم، بهرهگیری از فناوریهای محیطی مانند سیستمهای هوشمند کنترل نور، دما و صوت. و پنجم، طراحی فضاهای چندنسلی که پاسخگوی نیازهای همه گروههای سنی باشد. با وجود مزایای آشکار طراحی محیطهای کاری مدرن، پیادهسازی این الگوها در ایران با چالشهای خاصی همراه است. تفاوتهای فرهنگی در تعریف حریم شخصی، محدودیتهای بودجهای سازمانهای متوسط، مقاومت در برابر تغییر از سوی کارکنان سنتی و چالشهای نگهداری و بهرهبرداری از فضاهای پیچیده، همگی از جمله این موانع هستند. تجربیات موفق جهانی نشان میدهد که توجه به طراحی محیط کار میتواند نتایج قابل توجهی داشته باشد. شرکت Airbnb با طراحی دفاتری که شبیه به اقامتگاههای موجود در پلتفرم آن است، هویت برند خود را در محیط کار متجلی کرده است. این رویکرد منجر به افزایش 29 درصدی در رضایت شغلی کارکنان شده است. چنین نمونههایی به خوبی نشان میدهند که فضای کاری میتواند به ابزاری قدرتمند در جذب و حفظ استعدادها تبدیل شود. در دنیای پساکرونا که انعطافپذیری محیطی به نیازی اساسی تبدیل شده، سازمانها باید نگاه جدیدی به طراحی فضای کاری داشته باشند. فضای کار دیگر صرفاً مکانی برای انجام وظایف نیست، بلکه بستری برای خلق تجربههای کاری منحصربهفرد محسوب میشود. سرمایهگذاری در طراحی محیط کار نه تنها هزینه نیست، بلکه عاملی کلیدی در موفقیت سازمانی به شمار میرود. سازمانهای ایرانی نیز میتوانند با در نظر گرفتن ویژگیهای فرهنگی و بومیسازی اصول جهانی، محیطهای کاری اثربخشی ایجاد کنند. چنین فضاهایی هم پاسخگوی نیازهای کارکنان خواهند بود و هم همسو با اهداف استراتژیک کسبوکار عمل میکنند. در نهایت، فضای کاری مناسب میتواند به عاملی تعیینکننده در جذب استعدادها، افزایش بهرهوری و ایجاد مزیت رقابتی تبدیل شود.