بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران کنگرهی شهدای استان ایلام که سیام آبانماه برگزار شده بود، صبح روز (پنجشنبه) در محل برگزاری این کنگره منتشر شد.
به گزارش تفاهم آنلاین، متن بیانات حضرت آیت ا... خامنه ای به شرح زیر است:
بسم ا...الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز. جداً تشکر می کنم از اینکه این بزرگداشت را اقامه کردید و این حرکت بسیار مفید را انجام دادید. قبل از آمدن به داخل حسینیّه دیدم نمایشگاه را؛ خدماتی که انجام گرفته، خدمات بسیار خوبی است. البتّه از این کارهای جنبی و حاشیهای خیلی در این کنگرهها باید انجام بگیرد و انشاءالله موفّق باشید که انجام بدهید.
استان ایلام در دوران دفاع مقدّس، یک دژ مستحکم بود. درست است که بعضی از شهرها و بعضی از مناطق این استان بین دو طرف جنگ، و یک برههای به دست خبیث منافقین دستبهدست شد ، لکن این استان مثل کوه، مثل همان قلّهی میمک -که بنده رفتم روی آن قلّه و از نزدیک دیدم کار رزمندگان عزیزمان را- در مقابل دشمنِ صدّامیِ خبیث ایستاد. اوّلاً از همه جای کشور زودتر در معرض جنگ قرار گرفت؛ همان طور که آقایان هم گفتند. دشمن قبل از اینکه به تهران و جاهای دیگر به طور رسمی حمله بکند، به ایلام حمله کرد. اوّلین شهید هم که همان شهید «شنبهای»(۲) است که ایشان گفتند؛ قبل از شروع جنگ در ایلام به شهادت رسید، یعنی کلّ استان ایلام جزو اَلسّابقون در دفاع مقدّس است.
بعد هم حوادث کمنظیری در استان ایلام به وقوع پیوست که متأسفانه مردمِ خودمان هم خبر ندارند، چه برسد به دیگران و خارج و ملت های دیگری که مشتاقند حوادث کشور ما را بدانند؛ آنها که هیچ، حتی مردمِ خودمان هم از خیلی از این قضایا خبر ندارند. یکی همین قضیهی بمباران مسابقهی فوتبال بچّهها است در سال ۶۵ -بیستوسوّم بهمن ۶۵- که این جوان های ایلامی، دو تیم ایلامی برای بزرگداشت و به یادبود هفتمین سال پیروزی انقلاب، یک مسابقهای به این عنوان درست کردند و تعدادی از مردم هم جمع شدند، تماشا می کردند؛ هواپیمای عراقی آمد بالای سر، از نزدیک یعنی با توجه به اینکه اینجا چه [برنامهای] هست -نه اینکه همین طور بمب بیندازند و تصادفاً بخورد به زمین فوتبال؛ نه، با توجه- اینجا را زد و ده بازیکن شهید شدند، داور شهید شد، چند بچه شهید شدند، بعضی از تماشاچیان شهید شدند؛ این حادثهی کوچکی نیست، این حادثهی بزرگی است؛ جا دارد که این جور حوادث در ابعاد جهانی شناخته بشود، گفته بشود، تکرار بشود. این پیامِ مظلومیتِ شهدای ورزشکار ما است؛ جرمشان این بوده است که برای [سالگرد پیروزی] جمهوری اسلامی و برای انقلاب، مسابقه تشکیل دادند.
صدام خبیث به پشتوانهی کدام قدرت، یک چنین جنایات صریحی را بیپروا انجام می داد؟ چه کسانی پشتیبانش بودند؟ همان کسانی که این گرگ خونخوار را آن روز پشتیبانی می کردند، امروز دَم از حقوق بشر می زنند، امروز خودشان را متولی حقوق بشر در همهی دنیا می دانند! این قدر بیحیائی و بیشرمی در کار این قدرت ها هست! چه کسی باید آنها را رسوا کند؟ چه کسی باید این حقایق را بیان کند؟ هنرمندان ما، نویسندگان ما بار سنگینی بر دوش دارند، وظیفهی سنگینی بر عهده دارند. اینها بایستی در قالب های هنری عرضه بشود به دنیا؛ باید فیلم بسازند. برای همین قضیهی ورزشگاه باید داستان، فیلم، کتاب، خاطره تولید بشود؛ این کارها باید انجام بگیرد.
یکی از خصوصیات کمنظیر استان ایلام عبارت است از اینکه خانوادههای دو شهید و سه شهید و چهار شهید و پنج شهید، همین طور تا ده شهیدی که گفتند، در این استان هستند، حضور دارند؛ یک خانواده با ده شهید، یک خانواده با نُه شهید، یکی با هشت شهید، چند خانواده با پنج شهید، با شش شهید؛ اصلاً گفتن اینها در زبان آسان است؟ تصورش هم انسان را دچار حیرت می کند. ایلام این جوری است؛ از این خانوادهها حضور دارند که خب حالا گفتند که بعضی از کسانِ این خانوادهها در این جمع هم حضور دارید که خداوند انشاءا... همهی شما را مشمول رحمت و لطف الهی بکند. یکی از خصوصیات دیگر ایلام، حضور همهجانبهی همهی قشرها بود؛ از عالِم برجستهی فاضل آنجا، مرحوم آشیخ عبدالرّحمن حیدری (رحمة ا... علیه) -که در آن بالای میمک هم با ما بود؛ ما که آمدیم، مرحوم آشیخ عبدالرّحمن در همهجا [با ما بود]؛ بنده چند بار آمدم ایلام؛ چه قبل از ریاست جمهوری، چه بعد از آن، ایشان بودند- که تا حیات داشت در میدان جنگ بود، اسلحه میبست و به معنای واقعی کلمه آمادهی رزم بود، تا عشایر متعدد ایلام، و مردم عادی ایلام؛ عدهای که اهل جنگ بودند در میدان حضور داشتند؛ عامهی مردم هم مقاومت [می کردند]. این را که یکی از آقایان گفتند که [مردم] از شهر مهاجرت نکردند، بنده به چشم خودم در شهر ایلام دیدم؛ هواپیماهای دشمن در یک موعد معینی میآمدند پشت سر هم شهر را بمباران می کردند، در آن وقت ایلام خلوت بود، کسی نبود، مردم می رفتند به این بیابان ها و جنگل های اطراف و آنجا بودند، بعد که تمام شد، برمی گشتند به شهر. یعنی این رفتن بیرون شهر و برگشتن به شهر برای مردم یک کار عادی روزمره شده بود؛ اما شهر را ترک نکردند، استان را، خانه را ترک نکردند، ایستادند. آن وقت در زیر همین بمباران ها و در همین شرایط سخت است که یک نخبهی نابغهای مثل شهید رضایینژاد(۳) تربیت می شود. شهید رضایینژاد، شهید علم، شهید هستهای که آنچنان رتبهی علمی دارد که دشمن احساس می کند وجود این آدم برای جمهوری اسلامی مایهی ترقی و تعالی است و باید او را از بین ببرند؛ میآیند جلوی همسر و دختر خردسالش او را شهید می کنند. این دانشمند جوان دورهی کودکیاش را در همین بمباران ها و در همین شرایط سخت در ایلام گذرانده؛ یعنی فشار دشمن و فشار جنگ نتوانسته از بروز استعدادهای این مردم چیزی کم کند؛ این خیلی مهم است. امثال این شهید رضایینژاد عزیز که شهید علمند و مقامات علمی دارند، اینها مقامات معنوی هم دارند؛ دلیلش هم خود شهادت است؛ چون شهادت را به کسی ارزان نمی دهند.
این [کسی] که شهید شد، این که این رتبهی شهادت به او داده شد، این یک مقدماتی در وجود انسان، در باطن انسان، در عمل انسان لازم دارد که بدون این به انسان نمی دهند این رتبه را؛ و این جوان دانشمند این مقام معنوی را داشت که شهید شد؛ بدون آن نمی شد شهید بشود.یک نکتهی مهم این است که خب، گفته می شود که استان ایلام سه هزار و اندی شهید تقدیم کرده و استان های دیگر هم هر کدام به فراخور جمعیت و وضعیت خودشان شهدای زیادی را تقدیم کردهاند. مفهوم شهادت را بایستی ما درست درک کنیم. دربارهی مفهوم شهادت [باید درک کرد که] شهادت فقط قربانیِ جنگ شدن نیست؛ خب در دنیا کسان زیادی هستند که در جنگ های کشورهایشان شرکت می کنند و کشته می شوند؛ بسیاری از آنها هم مثلاً برای دفاع از مرزهای جغرافیایی کشورشان، به عنوان یک انسان میهندوست و میهنپرست این کار را می کنند - البته بعضی مزدورند اما عدهای هم به این عنوان [کشته می شوند]- شهید ما این جوری نیست؛ مسئلهی رزمندهی ما که وارد میدان جنگ می شود و حالا یا [کارش] به شهادت یا به جانبازی منتهی می شود یا نمی شود، فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست؛ او در دفاع از مرزهای عقیده، مرزهای اخلاق، مرزهای دین، مرزهای فرهنگ، مرزهای هویت، در دفاع از این مرزهای مهم معنوی وارد می شود؛ البتّه دفاع از مرزهای جغرافیایی کشور هم چیز باارزشی است و ارزش محسوب می شود؛ اما آن کجا و توأم شدن آن معنا با این معانی مهم و والای دیگر کجا! [مسئلهی] شهدای ما این است.
از این بالاتر اگر بخواهیم به مسئلهی شهادت نگاه کنیم، شهید ما در واقع مصداق و مظهرِ «اِنَّ ا... اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة»(۴) است؛ یعنی جان خودش را دارد با خدا معامله می کند؛ شهید این است. یا آن آیهی شریفهی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا ا... عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِر»؛(۵) اینها با عهد خود، پیمان خود، با خدای متعال صادقانه رفتار کردند؛ شهید این است؛ یعنی [این] پیمان بستن با خدا است، معامله کردن با خدا است؛ لذا شما میبینید که رزمندهی در میدان جهاد فیسبیلا... با رزمندههای متعارف دنیا فرق دارد. در میدان جنگ آن کسانی از شماها که بودید و آن وقت دیدید، حتماً مشاهده کردید، بعضیها هم در کتاب ها خواندهاید که رزمندهی مؤمن در دورهی دفاع مقدس، همچنین در برخی از خطوط دفاعی دیگر مثل دفاع از حرم یا امثال اینها، وقتی که در حال مجاهدت در میدان جنگ است، اخلاصش بیشتر از حالت معمولی است، توکّلش بیشتر است، تواضعش بیشتر است، مراقبتش از حدود الهی بیشتر است.
در دنیا معمول است که وقتی یک لشکری پیروز می شود در یک شهری، برایشان غارت و چپاول و ظلم و این چیزها یک چیز عادی است؛ اینجا نخیر؛ اینجا رزمندهی مجاهد فیسبیلا... در میدان جنگ اگر پیروز هم بشود، اخلاصش و رعایت حدود الهیاش اندکی کم نمی شود، بلکه در حال پیروزی، به خاطر شکرانهی پیروزی، این رعایت ها بیشتر هم می شود. رزمندگان ما از دشمن که اسیر می گرفتند، همان دشمنی که اسیر ما را از وقتی که گرفته بود تا داخل آن اردوگاهی که اینها را نگه می داشتند، چند بار کأنّه اینها را می کشتند و زنده می کردند، از بس آنها را آزار می کردند -آنجا هم که خب معلوم بود در اردوگاه چه می کنند با آنها- همان آدم ها وقتی که اسیر ما می شدند، اگر مجروح بود، رزمندهی ما او را درمان می کرد؛ اگر تشنه بود، به او آب میداد؛ مثل خودش با او رفتار می کرد؛ این ها واقعاً یک چیزهای مهمی است.سبک زندگی اسلامی در رفتار رزمندگان ما و شهدای ما یک چیز برجستهای است که واقعاً نمی شود از این صرف نظر کرد. آن قدر نکتهی الهامبخش در زندگی این شهیدان وجود دارد که واقعاً جا دارد یک تصویر هنرمندانهای از این وضعیت را هنرمندان ما به دنیا نشان بدهند، و رزمندهی ایرانی را بشناسانند به دنیا و با کارهای هنری و بزرگ در مقابل چشم مردم دنیا قرار بدهند.
این یادبودی که شما فراهم کردهاید، بایستی گوش ما را به پیام شهیدان باز کند. شهیدان به ما می گویند: وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(۶) این راه، راهی است که خوف و حزن ندارد، ترس و اندوه ندارد؛ راه خدا است دیگر؛ در این راه بایستی ثابتقدم بود، در این راه بایستی با قدرت حرکت کرد، در این راه باید با وسوسههای دشمنان متزلزل نشد. ملت ایران با شنیدن پیام شهیدان باید اتّحاد خود، اتفاق خود، انگیزهی خود، تلاش خود را بیشتر کند؛ پیام شهیدان به ما این است. مسئولین جمهوری اسلامی با شنیدن پیام شهیدان در این بزرگداشت ها، بایستی احساس مسئولیت بیشتری نسبت به آن امنیتی بکنند که این شهدا برای ما فراهم کردند و در اختیار ما گذاشتند؛ همه باید احساس مسئولیت بکنند و همه هم توجه بکنیم که بدون تلاش، بدون مجاهدت فیسبیلا...، بدون تحمل بسیاری از سختیها هیچ ملتی به جایی نمی رسد؛ حالا [برای] ما هم اگر چنانچه سختیهایی هست، انشاءا... تحمل این سختیها ملت ایران را به اوج خواهد رساند، به قله خواهد رساند.امیدواریم که انشاءا... خدای متعال همهی شماها را موفق و مؤید بدارد و شهدای عزیز ایلامی و همهی شهدای کشور را مشمول رحمت و مغفرت خودش بکند و امام بزرگوار را که این راه را در مقابل ما باز کرد و این هدایت عمومی را در کشور به وجود آورد، انشاءا... با اولیائش، با هادیان بزرگ دوران تاریخ، انبیا و ائمهی معصومین (علیهم السلام) محشور کند و شماها را هم انشاءا... خداوند موفق کند.این مطالبی هم که آقایان بیان کردند -این پیشنهادها و درخواستها- البته عمدتاً کارهای دستگاههای اجرائی است، باید به آنها سفارش کرد؛ خود شما انشاءا... دنبال کنید، ما هم سفارش می کنیم.
والسلام علیکم و رحمةا...و برکاته