اهالی فرهنگ و هنر میگویند، خصوصیسازی در عرصه فرهنگ، ضرورتی گریزناپذیر برای تحول این عرصه است زیرا انحصار فرهنگی نمیتواند پاسخگوی نیازهای امروز جامعه و مخاطبان باشد.به گزارش ایرنا، پیشرفت و شکوفایی فرهنگ به عنوان عرصهای که پیوند عمیق و ناگسستنی با جامعه دارد، به شدت نیازمند مشارکتهای مردمی است. از این رو، انحصار در حوزه فرهنگ مانعی جدی در مسیر اعتلای آن به شمار میرود و میتواند آسیبهای جدی بر آن وارد سازد.ایجاد تحولات مثبت فرهنگی و هنری به تقویت بخش خصوصی نیاز دارد؛ موضوعی که تحقق آن به فعالان فرهنگی این امکان را میدهد تا بدون دغدغه و در بستری امن و پویا، گامهای موثری را در مسیر پیشرفت فرهنگ و هنر این مرز و بوم بردارند. تجربه نشان داده است که انحصار در عرصه فرهنگ و هنر به ویژه انحصار دولتی، اغلب مانعی در برابر شکلگیری رقابت، رشد خلاقیت و در نتیجه تولید و آفرینش بوده است. از این منظر، تکثر مشارکت کنندگان در فرآیند تولید و احیای
فرهنگ و هنر به رونق و شکوفایی این عرصه کمک شایانی خواهد کرد. در همین پیوند «فاطمه ذوالقدر»
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، «جواد مجابی» نویسنده، طنزپرداز، روزنامه نگار و منتقد ادبی و «ایرج تقی پور» تهیه کننده سینما و تلویزیون، با اشاره به آسیبهای دولتی شدن فرهنگ به بیان ضرورتهای خصوصی سازی در حوزه فرهنگ و هنر پرداختند.
** مهندسی فرهنگ؛ موقت و ناکارآمد
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در خصوص باید و نبایدهای دخالت سکانداران سیاست و قدرت در حوزه فرهنگ گفت: بعضی تفکرها به شکل افراطی حوزه فرهنگ را قابل مهندسی از سوی دولت میدانند. به عنوان مثال برخی بر این باورند که اگر تصمیمی در سطح دولت یا نهادی مرتبط با حاکمیت گرفته شود، باید این تصمیم به طور حتم در حوزه فرهنگ عملی شود. این شیوه حتی اگر قابل اجرا باشد، شیوه درستی نیست.ذوالقدر افزود: حتی اگر نهاد حاکمی بتواند تحمیلی و به زور فرهنگ را مهندسی کند این امر صحیح و موثر نیست و اگر تاثیرگذار باشد، این تاثیر کوتاه مدت خواهد بود. در همین حال اینکه بخواهیم دولت و نهادهای حاکم عرصه فرهنگ را به طور کلی رها کند، هم نگاهی تفریطی و نادرست است.این نماینده مجلس با اشاره به لزوم اجرای اصل 44 قانون اساسی اضافه کرد: با وجود تاکیدهای مقام معظم رهبری درباره اجرای تفسیر جدید از اصل 44 قانون اساسی که بر خصوصی سازی تاکید دارد، متاسفانه فرهنگ در کشور به شیوه سنتی و به طور عمده با تصدی بخش دولتی اداره میشود. اما باید با گسترش نهادهای فرهنگی برای کاهش بار دولت اقدام کرد و از سویی با مشارکت دادن بخش خصوصی، زمینه تنوع و نوآوری در فعالیتهای فرهنگی را فراهم آورد.
** فرهنگ متعلق به مردم است
فرهنگ را تابع سیاست و اقتصاد نکنیم
مجابی ، ضمن تاکید بر اینکه دولتها اجازه ندارند، فرهنگ را از آن خود بدانند، گفت: فرهنگ متعلق به مردم است. مردم خودشان خیلی خوب تشخیص میدهند که...
در حوزه فرهنگ از چه چیزی حمایت کنند و از چه چیزی حمایت نکنند.به گفته این نویسنده، همان مردمی که شاهنامه فردوسی و آثار حافظ و سعدی را در طول قرنها نگه داشته اند و این آثار گرانبها را از دل مصائبی چون زلزلهها، سیلها، جنگها، خونریزیها و غارتها حفظ کرده و به دست ما رسانده اند، میتوانند کیارستمیها و تناولیها را نیز حفظ کنند و به دست آیندگان برسانند. بنابر این شاعری چون احمد شاملو را مردم نگهداری میکنند و هیچ رویکرد جناحی و سیاسی نمی تواند با مداخله در فرهنگ و اعمال سلیقه در آن، هنر و هنرمندی را که مردم میخواهند نادیده بگیرد.به باور مجابی، در مسیر ارتقای فرهنگ بهترین کار این است که نظامهای حاکم به ارتباط دقیق بین فرهنگ با سیاست و اقتصاد واقف باشند اما در عین حال فرهنگ را تابع سیاست و اقتصاد نکنند.وی در این زمینه بیان داشت: فرهنگ، سیاست و اقتصاد ارتباط ارگانیک و اندام واری با یکدیگر دارند اما سیاست یک مملکت باید آنقدر آگاهانه و هوشیارانه و آزادمنشانه عمل کند که فرهنگ را محدود و منحرف نکند و بگذارد این عنصر راه خودش را برود. شکی نیست، وقتی که ما آزادی میدهیم از یک دوران هرج و مرج نیز عبور خواهیم کرد و این دوران هرج و مرج را باید حکومتها تحمل کنند تا فرهنگ زلال شود و در مسیر اصلی خود قرار گیرد.
** ضرورت وجود فضای امن
برای فعالیت فرهنگی
اهمیت حمایتهای دولتی و قانونی از فرایند خصوصی سازی از طریق ایجاد قوانین صیانتی و قوانین مرتبط با مالکیت مدنی، موضوعی است که ایرج تقی پور به آن پرداخت.وی در این زمینه گفت: در زمینه خصوصی سازی فرهنگ دولتها چند وظیفه دارند. نخستین وظیفه دولتها آن است که از تولیدات فرهنگی و هنری که در بسیاری موارد سهم مهمی در حفظ امنیت ملی و بالا بردن سطح آگاهی و توسعه اجتماعی دارند، حمایت کنند.
اصلیترین اقدام حمایتی دولتها، تصویب قوانین صیانتی و نظارت بر اجرای درست این قوانین است. تقی پور افزود: دولت باید قوانینی برای صیانت از مالکیت معنوی تنظیم کرده و وارد شدن ایران در چرخه بین المللی مالکیت معنوی را تسهیل کند تا هنرمندان و تولیدکنندگان آثار فرهنگی و هنری، آثار خودشان را با اطمینان بیشتری خلق کرده و نگران سرقت یا پایمال شدن تولیدات خود در عرصه فرهنگ نباشند.کوتاه سخن آنکه، هدایت و سیاستگذاریهای فرهنگی یکی از فعالیتهای عمده نظامهای سیاسی در کشورهای مختلف است، با این حال رویکرد و شیوه کنشگری دولت و نهادهای حاکم است که میتواند فرهنگ یک کشور را در مسیر پویایی قرار دهد یا آن را به انقیاد درآورده و سد راه زایندگی و رشد آن شود. در مقابل، انحصار دولت در عرصه فرهنگ، ابتکار عمل را در این عرصه میگیرد و این خصوصی سازی است که گریزگاهی را برای رهایی از خمودگی و رخوت ایجاد میکند و به رشد و بالندگی آن یاری میرساند.