از کنار کتابفروشیها رد میشویم، ویترینهایی
با کتابهایی در زمینههای مختلف چشم نوازی میکنند، اما فضای کم رونق و نبود مشتری، نشان از رکود کتاب و کتابخوانی دارد. به گزارش ایرنا، صنعت نشر ایران از رمق و رونق افتاده است. تیراژ پایین، کیفیت نازل فرم و محتوای آثار در کنار نبود سیاستگذاریهای منسجم و مشخص در این زمینه، نفسهای صنعت نشر را به شماره انداخته است. البته اینها تنها بخشی از معضلاتی است که بر میزان پایین مطالعه اثر گذاشته است.
در واقع آمار ناامیدکننده کتابخوانی در ایران را باید از دریچههای مختلف مورد توجه قرار داد. از آنجایی که مطالعه سطح آگاهی عمومی را ارتقا داده و نقش مهمی در تقویت تعهد و مسئولیت اجتماعی دارد. کتابخوانی علاوه بر گسترش دایره اطلاعات عمومی و عمق بخشی به اندیشه افراد، قوه استدلال و تخیل را تقویت میکند. بر این اساس بررسی تطبیقی و مقایسهای نسبت مطالعه با توسعه یافتگی دارای رابطهای توامان است. بررسی وضعیت نشر و وضعیت کتاب و کتابخوانی در ایران را باید در چارچوب عوامل چندگانه مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
در این زمینه در ایران به ذکر چند نکته میپردازیم؛
1-بخشی از مشکل صنعت نشر ایران، زمینه ساختاری دارد و بخشی دیگر به بحث کارگزاری بازمی گردد. به این معنا که مشکل صنعت نشر مربوط به چند سال نیست بلکه دارای سابقه چند دههای است. بر این اساس با اصلاح ساختارهای این حوزه میشود، امیدوار بود که بتوان حرکت رو به رشدی را شاهد باشیم. البته در یک نگرش عمیق و همه جانبه باید گفت که عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر چالشهای حوزه نشر تاثیرگذار هستند. از این رو به نظر میرسد نیازمند طرحهایی در راستای دمیدن جانی تازه به صنعت نشر کشور هستیم تا حداقل همین میزان مخاطبان خود را نیز از دست ندهد.همچنین سیاستگذاریهای ضعیف، مدیریتهای ناپایدار، فقدان برنامههای بلند مدت و پویا و تعداد پایین کتابخانههای عمومی از دیگر علتها به شمار میآید.
2-یکی از مهمترین عوامل رونق یا رکود صنعت نشر به اقتصاد باز میگردد. در اقتصاد نشر، چهار بخشِ نگارش شامل مولف و مترجم، تولید یا ناشر، عرضه شامل پخش و توزیع کتاب و مخاطبان نقش دارند. بر همین اساس توجه به این چهار بخش به صورت تخصصی برای توسعه و رشد اقتصاد نشر امری گریزناپذیر است. در حال حاضر افزایش قیمت کاغذ، اقتصاد نیم بند صنعت نشر را با تهدیدهای بسیاری مواجه ساخته است تا جایی که افراد کتابخوان نگران آنند که با افزایش قیمت کتاب دیگر نتوانند کتاب بخرند.
به ویژه آن که دانشجویان، مشتریهای اصلی کتاب به حساب میآیند و افزایش قیمتها، آنها را از خرید بازمی دارد. در واقع ناشران توان انتشار کتاب را ندارند و مولفان و نویسندگان نیز به دلیل تیراژ پایین کتاب و نبود گردش مالی مناسب از حق تالیف یا ترجمه برخوردارند.
3-یکی دیگر از عوامل مهم نابسامانی در عرصه نشر و کتاب به ضعف محتوای آثار باز میگردد. مروری بر آثار منتشر شده طی سالهای اخیر گویای آن است که در کنار مشکلات ساختاری، محتوای آثار به شدت افت کرده است. برای نمونه در زمینه ترجمه آثار، نقاط ضعف بسیاری را شاهد هستیم. همچنین برخی از آثار با چندین ترجمه به بازار نشر عرضه شده اند که حتی تفاوت در نام و عنوان کتابها، مخاطبان را به اشتباه میاندازد.در واقع در زمینه ترجمه آثار به جز معدودی از مترجمان، آثار ترجمه شده از استاندارهای لازم برخوردار نیستند و نمی توان چارچوب مشخص و منسجمی را در زمینه ترجمه مشاهده کرد.
4-از دیگر عوامل ایجاد نابسامانی در عرصه نشر، قاچاق کتاب و چاپ غیرمجاز آثار است. این مساله که به دلیل سودجویی عدهای فرصت طلب دنبال میشود، منجر به نادیده انگاشتن حق و حقوق ناشران و مولفان میشود. این معضل طی سالهای گذشته روند صعودی به خود گرفته تا جایی که صدای اهالی نشر و نویسندگان درآمده است. البته طی هفتههای گذشته شاهد برخورد جدی با این معضل بودیم و بسیاری از انبارهای کتاب قاچاق شناسایی شد و با عوامل آنها برخورد شد.
5-یکی از عوامل کاهش مطالعه، رونق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است که تا حدودی بر میزان مطالعه تاثیر گذاشته است. هر چند که این مساله نتوانسته به صورت کامل بر سطح مطالعه اثر مستقیم بگذارد اما بی تاثیر نبوده است.همچنین فرهنگ شفاهی در میان ایرانیان نیز خود عامل دیگری است که منجر به این شده که افراد کمتر به سمت مطالعه و کتابت بروند.
6- به نظر میرسد ارائه برنامههای کوتاه مدتی، همچون یارانه کتاب و اجرای طرحهای موفقی مانند تخفیفهای فصلی کتاب و برنامههای میان مدتی همچون حمایت مالی از ناشران و کتابفروشان و در برنامه ریزیهای بلندمدت از طریق تقویت کتابخانههای عمومی بتواند صنعت نشر را به جایگاه واقعی اش
بازگرداند. بنابر این بدون داشتن نقشه راهی مشخص و راهبردی منسجم دستیابی به موفقیت در عرصه نشر و کتابخوانی کمتر امکان تحقق دارد.